English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5557 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
finished U آنچه کامل شده است
modelled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
models U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
God (Heaven) forbid! U خدا نکند !
god defend U خدا نکند
heaven f. U خدا نکند
absit omen U خدا نکند
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
polarities U و قطعه کار نکند
He wouldnt dare refuse. U سگ کیست که قبول نکند
polarity U و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
She wI'll be a loser if she refuses. U اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
Until a man has shown humility he cannot attain gr. <proverb> U آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
back level U نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
auxiliaries U آنچه کمک میکند
authentic U آنچه درست است
producing U آنچه تولید میکند
biased U آنچه اریب دارد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
auxiliary U آنچه کمک میکند
used U آنچه جدید نیست
protective U آنچه حافظت میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
knowledge U آنچه دانسته است
constants U آنچه تغییر نمیکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
constant U آنچه تغییر نمیکند
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
exclusive U آنچه شامل نمیشود
approximating U آنچه تقریبا درست است
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
movable U آنچه قابل حرکت است
requirements U آنچه مورد نیاز است
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
variable U آنچه قابل تغییر است
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
audible U آنچه قابل شنیدن است
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
alterable U آنچه قابل تغییر است
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
removable U آنچه قابل جابجایی است
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
visible U آنچه قابل دیدن است
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
availability U آنچه به آسانی بدست آید
flexible U آنچه قابل تغییر است
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
third U آنچه بعد از دومین می آید
transportable U آنچه قابل حمل است
unedited U آنچه ویرایش نشده است
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
extensible U آنچه قابل گسترش است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
round U آنچه در دایره حرکت میکند
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
computable U آنچه قابل محاسبه است
identity U آنچه کسی یا چیزی است
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
identities U آنچه کسی یا چیزی است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
controllable U آنچه قابل کنترل است
variables U آنچه قابل تغییر است
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
pre U آنچه قبلا توافق شده است
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
Except what is mentioned in paragraph 3. U باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
additional U آنچه جمع شده یا اضافه است
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
completed U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
accidental U آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity U آنچه به روشنی تعریف نشده است
undetected U آنچه تشخیص داده نشده است
completes U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
completing U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
Recent search history Forum search
2New Format
1after all
1full population , sparsely populated matrix
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
3no family is perfect
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
1جملات کامل انگلیسی برای کلمه accomplish
1preflush
0جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
0جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com